در دنیای مدیریت، لحظهای وجود دارد که نه به چشم میآید و نه در رزومهها نوشته میشود، اما میتواند مسیر حرفهای یک فرد را دگرگون کند: لحظه ورود به یک نقش جدید. سکوت سنگین دفتر تازه، نگاههای جستجوگر اعضای تیم، و فشار درونی برای اثبات لیاقت، همه و همه بخشی از طوفان بیصدایی هستند که ذهن مدیر تازهوارد را احاطه میکند.
بهعنوان کوچهای رهبری، ما در خط مقدم این لحظه حساس ایستادهایم. مسئولیت ما صرفاً راهنمایی نیست؛ ما باید تبدیلگر باشیم—تبدیل ورود به ظهور.
کتاب «۹۰ روز نخست»: فقط یک راهنما نیست، یک چارچوب برای کوچینگ تحولآفرین است
مایکل واتکینز در کتاب ماندگارش، The First 90 Days، نقشهای ارائه میدهد برای موفقیت در گذارهای شغلی. اما برای ما کوچها، این کتاب نقطه شروع است، نه پایان. وظیفه ما، ترجمهی مفاهیم این کتاب به یک تجربه کوچینگ واقعی، انسانی و تحولزا است.
در این مقاله، به شما نشان میدهم چگونه میتوان این مفاهیم را به ابزارهایی تبدیل کرد که در دل جلسات کوچینگ، یک مدیر را از سردرگمی به وضوح و از تردید به قدرت هدایت کنند.
۱. کوچینگ هویت، نه فقط رفتار: درد پنهان مدیر را ببینیم
وقتی مدیر جدید وارد سازمان میشود، گذشتهاش را با خود میآورد—موفقیتها، تخصصها، و عادتهای برندهای که در نقش قبلی برایش خوب کار کردهاند. اما حالا، همان ابزارهای موفقیت ممکن است تبدیل به دام شوند.
به جای آنکه به او بگوییم «گذشته را رها کن»، بیایید سؤالهای عمیقتری بپرسیم:
«در نقش قبلی، چه هویتی برایت موفقیت آورد؟ حالا برای موفقیت در این نقش جدید، باید چه کسی شوی؟»
این پرسشها، مسیر کوچینگ را از «تغییر رفتار» به «تحول هویتی» میکشاند—مسیر واقعی رشد.
۲. تبدیل اضطراب اثباتگری، به قدرت کنجکاوی
اضطراب در مدیر تازهوارد، بیشتر از هر چیز، ناشی از نیاز به «دیده شدن» است. او میخواهد سریع اقدام کند تا نشان دهد لایق این جایگاه است. اما عجله، بزرگترین دشمن اوست.
ما این اضطراب را انکار نمیکنیم. بلکه آن را به ابزاری قدرتمند تبدیل میکنیم: نقشه کنجکاوی (Curiosity Map).
با طراحی مجموعهای از سوالات کلیدی (تاریخی، سیاسی، فرهنگی و حتی تابو)، به مدیر کمک میکنیم تا قبل از اقدام، بفهمد و بشنود. این کار، اثرگذاری واقعی را ممکن میسازد—نه از طریق قهرمانبازی، بلکه از طریق فهم عمیق.
۳. مدل STARS بهعنوان GPS استراتژیک: نه فقط یک دستهبندی
مدل STARS (استارتاپ، نجات، بازسازی، تلفیقی، حفظ موفقیت) چارچوبی عالی برای تشخیص نوع گذار است. اما کوچینگ حرفهای، این مدل را به یک نقشه عملیاتی تبدیل میکند:
- در وضعیت نجات، باید تصمیمهای سخت و سریع بگیری؟ سازمان چقدر این را تاب میآورد؟
- در وضعیت حفظ موفقیت، نوآوری کجا معنا دارد؟ آیا خطر اصلی، غرور است یا رضایت بیش از حد؟
بهجای قرار دادن مدیر در یک «طبقهبندی»، به او کمک میکنیم سبک رهبری، تخصیص منابع، و تعاملات سیاسیاش را با توجه به موقعیت، تنظیم کند.
۴. پیروزیهای زودهنگام: روایت استراتژیک رهبری
یک موفقیت سریع، میتواند اولین فصل از «داستان رهبری» یک مدیر باشد—فصلی که همه میخوانند و قضاوت میکنند.
سؤال کلیدی ما این نیست که «چه کاری را میتوانی سریع انجام دهی»، بلکه این است:
«کدام اقدام در ۴۵ روز آینده، این پیام را منتقل میکند که تو درد سازمان را میفهمی، توان حلش را داری، و به ارزشهای آن احترام میگذاری؟»
اینجا سه معیار داریم:
- حل یک درد واقعی سازمان
- همراستایی با اولویتهای مدیر بالادستی
- نمایش قابلیتهای کلیدی خود مدیر
۵. مذاکره با رئیس: تنظیم یک «قرارداد روانشناختی»
یکی از مهمترین جلسات ۹۰ روز نخست، مذاکره با مدیر بالادستی است. اما این فقط یک گفتوگوی عادی نیست—این جلسه باید به تنظیم یک پیماننامه نامرئی اما حیاتی منجر شود.
پنج گفتوگوی کلیدی که باید برای آن آماده شد:
- موقعیت: چالشها را چگونه میبیند؟
- انتظارات: موفقیت را چگونه تعریف میکند؟
- سبک کاری: ارتباط و استقلال چگونه باشد؟
- منابع: چه چیزی لازم است که فراهم شود؟
- رشد شخصی: در چه زمینههایی باید سریعتر رشد کرد؟
با آمادهسازی مدیر برای این گفتوگوها، او را برای رهبری مؤثر و شفاف آماده میکنیم.
نقش کوچ در این سفر: شریک جرم استراتژیک
نقش ما بهعنوان کوچ، فراتر از راهنما بودن است. ما شریک جرم استراتژیکیم—کسی که آینهای برای دیدن نقاط کور، قطبنمایی برای حرکت در مه، و صدایی آرام در طوفان انتظارات است.
ما در این مسیر، به مدیر کمک میکنیم:
- ترس از ناشناخته را به هیجان اکتشاف تبدیل کند
- فشار اثباتگری را به فرصت ساختن اعتماد تبدیل کند
- ورود اضطرابآلود را به ظهور قدرتمند بدل کند
سوالات کلیدی برای کوچها بعد از مطالعه کتاب «۹۰ روز نخست یک مدیر»
برای جلسات کوچینگ مؤثر، این ۸ سوال را همیشه آماده داشته باشید:
- هدف اصلی کوچینگ در ۹۰ روز اول چیست؟
- چگونه بر ترس از بیکفایتی و وابستگی به گذشته غلبه میکنیم؟
- «نقشه کنجکاوی» چگونه طراحی و استفاده میشود؟
- مدل STARS را چطور به یک ابزار عملیاتی تبدیل میکنیم؟
- پیروزی زودهنگام باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
- چطور جلسه با رئیس را به یک پیماننامه روانشناختی تبدیل کنیم؟
- نقش کوچ در این مسیر دقیقاً چیست؟
- فرق نگاه سطحی با نگاه کوچینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟
جمعبندی: کوچینگ در ۹۰ روز نخست یعنی ادای «حق مطلب»
ما کوچها، باید از راهکار دادن عبور کنیم و به خلق فضا برای «تغییر هویت»، «رشد آگاهانه» و «تصمیمگیری استراتژیک» برسیم. این یعنی ادای حق مطلب در کوچینگ.
هر مدیر تازهوارد، یک رهبر بالقوه است. اگر درست همراهی شود، اگر درست شنیده شود، اگر فرصت تفکر و بازسازی هویتش را پیدا کند، میتواند نهتنها نقش جدیدش را بهدرستی ایفا کند، بلکه آیندهساز سازمانش شود.
خلاصه اگه مایل هستی میتونی خلاصه ۹ دقیقه ای صوتی از کتاب ۹۰ روز نخست را اینجا بشنوید